آرشیو برای: "اسفند 1395, 23"

رفتنت معجزه ی علم پزشکی شده استقلب من پیش تو اما، بدنم جان دارد.....#شهید_عوض_فیضی#روز_مادر_مادران_شهدا_را_فراموش_نکنیم 

ادامه رمان😌

​#رمان_مدافع_عشــــق #قسمت_6 هوالعشــــــق دشت عباس اعلام میشود ڪه میتوانیم ڪمـے استراحت ڪنیم. نگاهم را به زیر میگیرم و از تابش مستقیم نور خورشید فرار میڪنم. ڪلافه چادر خاڪےام را از زیردپا جمع میڪنم و نگاهے به فاطمه میندازم… _ بطری آبو بده خفه شدم… بیشتر »

ادامه رمان😌

​#رمان_مدافع_عشـــق #قسمت_5 هوالعشـــــــق نگاهت مے ڪنم پیرهن سفید با چاپ چهره شهید همت، زنجیر و پلاڪ، سربند یازهـــرا و یڪ تسبیح سبز شفاف پیچیده شده به دور مچ دستت. چقدرساده ای و من به تازگے سادگـے را دوســـت دارم قرار بود به منزل شما بیایم تا سه تایـے… بیشتر »

ادامه رمان😌

​‍ ‍#رمان_مدافع_عشــــق #قسمت_4 هوالعشـــــق ڪار نشریه به خوبـے تمام شد و دوستے من با فاطمہ سادات خواهر تو شروع آنقدر مهربان،صبور و آرام بود ڪه حتـےمیشداورا دوست داشت. حرفهایش راجب تو مرا هرروز ڪنجڪاوتر میڪرد. همین حرفها بہ رفت و آمدهایم سمت حوزه مهر… بیشتر »

ادامه رمان😌

​#رمان_مدافع_عشق #قسمت_3 هوالعشـــــــــق به دیوارتڪیه میدهم ونگاهم رابه درخت ڪهنسال مقابل درب حوزه میدوزم… چندسال است ڪه شاهدرفت وآمدهایـے؟! استادشدن چندنفررا به چشم دل دیده ای؟..توهم طلبه هارادوست داری؟ بـےاراده لبخند میزنم! به یاد چند تذڪر… بیشتر »

ادامه رمان😌

​#رمان_مدافع_عشـــق #قسمت_2 هوالعشـــــــــق روی پله بیرون ازمحوطه حوزه میشینم وافرادی ڪه اطرافم پرسه میزنند را رصد میڪنم! ساعتـےاست ڪه ازظهر میگذرد و هوا بشدت گرم است.جلوی پایم قوطی فلزی افتاده ڪه هرزگاهے با اشاره پاتڪانش میدهم تاسرگرم شوم! تقریبا… بیشتر »

رمان😌

​#رمان_مدافع_عشق #قسمت_1 هوالعشـــــــــق یڪےازچشمانم رامیبندم وباچشم دیگردرچهارچوب ڪوچڪ پشت دوربین عڪاسےام دقیق میشوم… هاله لبخندلبهایم رامیپوشاند؛سوژه ام راپیدا ڪردم پسری باپیرهن شونیزسرمه ای ڪه یڪ چفیه مشڪےنیمےازبخش یقه وشانه اش راپوشانده.… بیشتر »

تاریخ را می‌نویسی بین خطوط وصیت‌نامه‌ات...ما حافظه‌ی تاریخی نداریم؛📎 همین است که وصیت‌نامه‌ات را فراموش کردیم ...!!

🌱دلتنگی😥

​دلتنگی هایم راچگونه گویم!وقتی قلم نیز دلتنگی هایم رانمی نویسد،کاش می دانستی در دل شیشه ای من چه می گذرد؟ 🌷شهیدمهدی نجفی🌷 شهادت:۶فروردین۹۵ سقوط بالگرد حین انجام مأموریت شیراز بیشتر »

شهیدان زنده اند🌾

​⬆️⬆️⬆️ شهیدان زنده اند . . . شهید را در خواب دیدم که در جایی شلوغ بود و همه مشغول فعالیت بودند از ایشان پرسیدم چه خبر شده و مشغول به چه کاری هستید؟! به من گفت ما امسال 20 شهید امداد داریم و بچه ها برای ورودشون آماده میشن..با تعجب پرسیدم 20 شهید؟ گفتند… بیشتر »

امانت

​جـان” امانتے است ڪہ باید بہ “جانان” رساند… اگر خود ندهے، مے ستانند  فاصلہ هلاڪتـ و شهادت🌷 📎 همین خیانت در امانت است… 🌸🌸 بیشتر »

🌹شهید آوینی🌹

​🌷شهید سید مرتضی آوینی🌷 آرمان خواهیِ  انسان .. مستلزم صبر بر رنج هاست پس برادر خوبم! برای جانبازی در راه آرمان ها .. یاد بگیر ، که در این سیّاره ی رنج … صبورترین انسان ها باشی 🌸🌸 بیشتر »

شهدا😍

​شـ‌هدا🌷 بـ‌هترین میزبانان‌اند پذیرای همه ‌ی رنگ‌ها هستند! اما آن را که دل، زلال‌تر . . . نگاه شهدا هم بیشتر! مراسم استقبال از۱۶۵ شهید دفاع مقدس🌷 دیروز ،دزفول بیشتر »

اذان مغرب:)☺;)

​اذان مغرب به افق تهران🌺 صدای اذان مرابه آستان نیاز می برد تن به باران رحمت می دهم باوضوی عشق ، برسجاده ی وصل ، سجده خواهم کرد برمداررحمت حق! وه که این لحظه چقدرزیباست! #التماس_دعا بیشتر »

یادش بخیر

​🍃🌷 یادش بخیر #شهید_حجت می‌گفت #جنگ_نرم مثل #خمپاره_۶۰ میمونه! چون نه #صدا داره نه #سوت فقط وقت متوجه میشی ڪه دیگه رفیقت نه مسجدمیادنه #هیأت شهیدڪربلایی #حجت‌الله_رحیمی #شهدانه:) بیشتر »

ﻋﻜﺲ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﻭﺡ اﻟﻠﻪ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ

ﺧﺎﻃﺮاﺕ ﺷﻬﺪا

​💠 خاطرات شهدا  لبخند خاکی 🌷نامه برای پدر اسیر شده بودیم قرار شد بچه ها برا خانواده هاشون  نامه بنویسن بین اسرا چند تا بی سواد و کم سواد هم بودند که نمی تونستن نامه بنویسن اون روزا چند تا کتاب برامون آورده بودن که نهج البلاغه… بیشتر »

ﺑﻮﺳﻴﺪﻥ ﭘﺎﻱ ﻣﺎﺩﺭ 

​ ‍ بسم الله . روح الله فارق التحصیل دبیرستان مؤتلفه بود. . یک بار به یک مناسبتی از روح الله خواستند که برای بچه ها چند کلامی صحبت کند. . تک تک جملاتش را به خاطر دارم. او می گفت: « رفقا یک چیز از من داشته باشید. با پای مادرتون دوست باشید. مدام پایش را… بیشتر »

#ﻋﻜﺲ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺿﺎ ﺻﺎﺩﻗﻲ ﻣﻬﺮ

ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻧﺎﻣﻪ ي ﺷﻬﻴﺪ_ﺭﺿﺎ_ﺻﺎﺩﻗﻲ_ﻣﻬﺮ_

​🌷🌸🍃🌷🌸🍃🌷🌸🍃 #زندگی_نامه  #شهید_رضا_صادقی_مهر #قسمت_آخـــــر اﻻﻥ ﻛﻪ ﻭاﺳﺘﻮﻥ ﻣﻴﻨﻮﻳﺴﻢ ﻣﻮﻫﺎﻱ ﺗﻨﻢ ﺳﻴﺦ ﺷﺪﻩ اﺯ ﺗﺮﺳﻲ ﻛﻪ اﻭﻧﻤﻮﻗﻊ, ﻣﻮﻗﻊ ﻧﺒﺶ ﻗﺒﺮ ﺩاﺷﺘﻴﻢ :| ﺟﻨﺎﺯﻩ ي اﺻﻠﻲ ﺭﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﻱ ﻗﺒﺮ ﻣﻲ… بیشتر »

اﺩاﻣﻪي ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻧﺎﻣﻪ ي ﺷﻬﻴﺪ_ﺭﺿﺎ_ﺻﺎﺩﻗﻲ_ﻣﻬﺮ_

​🌷🌸🍃🌷🌸🍃🌷🌸🍃 #زندگی_نامه  #شهید_رضا_صادقی_مهر #قسمت_پنجـــــم ﺩﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﺷﺮاﻳﻂﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﻜﺮﻱ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪاﺭﻩ, ﻳﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﺮﻭاﺯ ﻣﻴاﺭﻥ و ﺗﻮﺷﻮ ﭘﺮ ﻣﻴﻜﻨﻦ اﺯ ﻋﻠﻲ اﺻﻐﺮ ﻭاﻗﻌﺎ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻤﻮﻧﺪ  ﻳﻪ ﺗﻴﻜﻪ… بیشتر »

اﺩاﻣﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻧﺎﻣﻪ ي ﺷﻬﻴﺪ_ﺭﺿﺎ_ﺻﺎﺩﻗﻲ_ﻣﻬﺮ

​🌷🌸🍃🌷🌸🍃🌷🌸🍃 #زندگی_نامه  #شهید_رضا_صادقی_مهر #قسمت_چهـــــارم 💢اﻣﺎ ﺑﺸﻨﻮﻳﺪ اﺯ ﺭﻭﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ….   ﺭﺿﺎ و ﻋﻠﻲ اﺻﻐﺮ ﻣﻴﺮﻥ ﻣﺎﻣﻮﺭﻳﺖ و ﺩﺭ ﺭاﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻣﻴﻜﻨﻦ ﻛﻪ… بیشتر »

اﺩاﻣﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻧﺎﻣﻪ ي ﺷﻬﻴﺪ_ﺭﺿﺎ_ﺻﺎﺩﻗﻲ_ﻣﻬﺮ_

​🌷🌸🍃🌷🌸🍃🌷🌸🍃 #زندگی_نامه  #شهید_رضا_صادقی_مهر #قسمت_سوم ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺭﺿﺎ ﺭﻭ ﺩﻳﺪﻡ, ﺩﻗﻴﻘﺎ ﺩﻭ ﻫﻔﺘﻪ ﻗﺒﻞ اﺯ ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ ﺑﻮﺩ ﭼﻬﺎﺭﺭاﻩ ﺧﺎﻛﺮﻳﺰ ﻭاﻳﺴﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻳﻢ و ﺩاﺷﺘﻴﻢ ﺣﺮﻑ ﻣﻴﺰﺩﻳﻢ -اﻳﻦ ﭼﻬﺎﺭﺭاﻩ… بیشتر »

اﺩاﻣﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻧﺎﻣﻪ ي ﺷﻬﻴﺪ_ﺭﺿﺎ_ﺻﺎﺩﻗﻲ_ﻣﻬﺮ_

​🌷🌸🍃🌷🌸🍃🌷🌸🍃 #زندگی_نامه  #شهید_رضا_صادقی_مهر #قسمت_دوم در سال 84/7/1  ﻣﺪﺭﻙ ﭘﺮﻭاﺯﺵ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺖ, ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺩﻗﻴﻘﺶ ﻳﺎﺩﻣﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﻫﻢ ﺭﻓﺘﻴﻢ و ﮔﺮﻓﺘﻴﻤﺶ اﺯ ﻗﺒﻠﺘﺮﺵ ﻫﻢ ﺭﺿﺎ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻳﻪ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻫﻲ… بیشتر »

ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﺷﻪﻴﺪﻱ ﻛﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﺮواﺯش ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﭘﻴﻜﺮ ﻣﻂﻬﺮ ﺑﺎ ﺧﺎﻙ ﭘﺮ ﺷﺪﻩ و اﻳﻦ ﭘﻴﻜﺮ ﻣﻂﻬﺮ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ اﺯ ﺟﺴﺪ ﭘﺎﻛﺶ ﺑﺎﻗﻲ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺭا ﺑﺎ ﭘﺮ اﺯ ﺧﺎﻙ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ي ﺷﻬﻴﺪ ﺩاﺩﻩ ﺷﺪ .......

​🌷🌸🍃🌷🌸🍃🌷🌸🍃 #زندگی_نامه  #شهید_رضا_صادقی_مهر  ﺭﺿﺎ ﺩﺭ ﻳﻪ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻓﻘﻴﺮ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ اﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺎ, ﻳﻌﻨﻲ اﺳﺪﺁﺑﺎﺩ ﻫﻤﺪاﻥ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﻳﻲ ﺑﻪ اﺳﻢ ﺧﺎﻛﺮﻳﺰ ﺩﻭﺭاﻥ ﺑﭽﮕﻲ اﻳﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ اﺯ ﺳﺨﺘﻲ… بیشتر »

📋وصیت نامه شهیدعباس عبدالهی

​📋وصیت نامه شهیدعباس عبدالهی🌷 مردم و مسئولان باید شهدا را در این راه فراموش نکنند چراکه امام خمینی(ره) گفته: پیر ما گفت شهادت هنر مردان است/ عقل نامرد در این دایره سرگردان است نباشد از شهادت دور گردیم/ به ذلت رهسپار گور گردیم وی در توصیه… بیشتر »