ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﺷﻪﻴﺪﻱ ﻛﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﺮواﺯش ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﭘﻴﻜﺮ ﻣﻂﻬﺮ ﺑﺎ ﺧﺎﻙ ﭘﺮ ﺷﺪﻩ و اﻳﻦ ﭘﻴﻜﺮ ﻣﻂﻬﺮ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ اﺯ ﺟﺴﺪ ﭘﺎﻛﺶ ﺑﺎﻗﻲ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺭا ﺑﺎ ﭘﺮ اﺯ ﺧﺎﻙ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ي ﺷﻬﻴﺪ ﺩاﺩﻩ ﺷﺪ .......

​🌷🌸🍃🌷🌸🍃🌷🌸🍃
#زندگی_نامه 

#شهید_رضا_صادقی_مهر 
ﺭﺿﺎ ﺩﺭ ﻳﻪ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻓﻘﻴﺮ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ اﻭﻣﺪ
ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺎ, ﻳﻌﻨﻲ اﺳﺪﺁﺑﺎﺩ ﻫﻤﺪاﻥ

ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﻳﻲ ﺑﻪ اﺳﻢ ﺧﺎﻛﺮﻳﺰ
ﺩﻭﺭاﻥ ﺑﭽﮕﻲ اﻳﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ اﺯ ﺳﺨﺘﻲ و ﻣﺸﻘﺖ
ﺭﺿﺎ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻲ اﺯ ﻣﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻮﺩ
ﻳﺎﺩﻣﻪ اﻭﻧﻤﻮﻗﻊ ﻫﺎ ﺑﺎ ﻳﻪ ﻓﻼﺳﻚ ﻫﺎﻱ ﻣﺨﺼﻮﺻﻲ ﻛﻪ ﺑﻮﺩ,ﺑﺴﺘﻨﻲ ﻣﻴﺎﻭﺭﺩ و ﺗﻮ ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﻣﻴﻔﺮﻭﺧﺖ

اﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﭽﮕﻲ ﺩﻟﺶ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﻮﺩ

ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﻮﻝ ﻧﺪاﺷﺖ, ﺑﻪ ﺟﺎﺵ ﭘﻼﺳﺘﻴﻚ و اﻳﻦ ﭼﻴﺰا ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﻃﺮﻑ, ﺩﻟﺶ ﭘﻲ ﻳﻪ ﺑﺴﺘﻨﻲ ﻧﻤﻮﻧﻪ …!

ﻭاﻗﻌﺎ ﺑﭽﮕﻲ ﺳﺨﺘﻲ ﺩاﺷﺖ

ﺭﺿﺎ و به همراه خانواده ﺑﺸﺪﺕ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﺮﺩﻥ ﺗﺎ اﺯ ﭘﺲ ﻳﻪ ﺧﻮاﻫﺮ و ﺩﻭﺗﺎ ﺩاﺩاﺵ ﺩﻳﮕﻪ ش ﺑﺮ ﺑﻴﺎﻥ
ﺭﺷﺘﻪ ش ﺗﺠﺮﺑﻲ ﺑﻮﺩ

ﻛﻨﻜﻮﺭ ﺩاﺩ و ﺑﺮاﻱ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﻮاﻳﻲ ﺷﻬﻴﺪ ﺳﺘﺎﺭﻱ ﻗﺒﻮﻝ ﺷﺪ
ﺩاﻳﻴﺶ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩ, ﺧﻠﺒﺎﻥ ﻧﺎﻡ ﺁﺷﻨﺎﻱ ﭘﺎﻳﮕﺎﻩ ﻫﻮاﻳﻲ ﻫﻤﺪاﻥ, ﺳﺮﻫﻨﮓ ﻣﻆﺎﻫﺮ ﺭﺿﺎﻳﻴﺎﻥ, ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﻋﻘﺎﺏ ﻫﻤﺪاﻥ
ﺑﻪ ﺟﺪ ﻗﺴﻢ ﻣﻴﺨﻮﺭﻡ ﻛﻪ ﺩاﻳﻴﺶ, ﻫﻴﭻ ﻧﻘﺸﻲ ﺩﺭ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﺭﺿﺎ ﻧﺪاﺷﺖ, ﺭﺿﺎ اﻫﻞ ﭘﺎﺭﺗﻲ و ﺗﻠﻔﻦ ﺑﺎﺯﻱ ﻧﺒﻮﺩ
ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻮﺩ و ﺧﻮﺩﺵ
ادامه دارد…. 
#زندگی_نامه

#شهید_رضا_صادقی_مهر 

#عقاب_تیز_پرواز_آسمان_آبی_ایران
«داستان زندگی این شهید بزرگوار برای اولین بار 
💢به روایت دوست “گمنام"شهید گرانقدر
 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.