اﺩاﻣﻪي ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻧﺎﻣﻪ ي ﺷﻬﻴﺪ_ﺭﺿﺎ_ﺻﺎﺩﻗﻲ_ﻣﻬﺮ_

​🌷🌸🍃🌷🌸🍃🌷🌸🍃
#زندگی_نامه 

#شهید_رضا_صادقی_مهر

#قسمت_پنجـــــم
ﺩﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﺷﺮاﻳﻂﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﻜﺮﻱ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪاﺭﻩ, ﻳﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﺮﻭاﺯ ﻣﻴاﺭﻥ و ﺗﻮﺷﻮ ﭘﺮ ﻣﻴﻜﻨﻦ

اﺯ ﻋﻠﻲ اﺻﻐﺮ ﻭاﻗﻌﺎ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻤﻮﻧﺪ 
ﻳﻪ ﺗﻴﻜﻪ اﺯ اﺳﺘﺨﻮاﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺭﺿﺎ ﭼﺴﺒﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻛﻼﻩ و ﺭﻭﻱ ﺁﺏ اﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ

ﻫﻤﻮﻥ ﻳﻪ ﺗﻴﻜﻪ ﺭﻭ ﮔﺬاﺷﺘﻦ ﺗﻮﻱ ﻳﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﺮﻭاﺯ و ﺑﻪ ﻣﺎ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺩاﺩﻥ

اﻭﻣﺪﻳﻢ ﭘﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﻬﺮﺁﺑﺎﺩ, اﻭﻧﺠﺎ ﻫﻢ ﻣﺮاﺳﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ, ﺑﻌﺪﺵ ﺑﺎ ﺁﻣﺒﻮﻻﻧﺲ اﻭﻣﺪﻳﻢ اﺳﺪﺁﺑﺎﺩ
ﭼﺸﻢ ﺳﻤﺖ ﺭاﺳﺘﺶ ﺭﻭ ﻣﺎ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻳﻢ اﺳﺪﺁﺑﺎﺩ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻳﻢ
ﻧﻤﻴﺸﺪ ﺩﻭﺗﺎ ﺗﻴﻜﻪ اﺯ ﻳﻪ ﺁﺩﻡ, ﺟﺎﻫﺎﻱ ﺩﻭﺭ و ﺟﺪا اﺯ ﻫﻢ ﺩﻓﻦ ﺑﺸﻦ
ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻧﺒﺶ ﻗﺒﺮ ﻛﻨﻴﻢ……
ادامه دارد…. 
#زندگی_نامه

#شهید_رضا_صادقی_مهر 

#عقاب_تیز_پرواز_آسمان_آبی_ایران
«داستان زندگی این شهید بزرگوار برای اولین بار 
💢به روایت دوست “گمنام"شهید گرانقدر

 

🌸🌸

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.