ادامه رمان😌

​‍ #رمان_مدافع_عشـــــق
#قسمت_‌14

چند روزی خانه عمه جان ماندگار شدم در این مدت فقط تلفنـے با فاطمه سادات در ارتباط بودم!

عمه جان بزرگترین خواهرپدرم بود و من خیلـے دوستش داشتم.

مادرم بلاخره بعد از پنج روز تماس گرفت…
صدای گوشخراش زنگ تلفن گوشم را ڪر میڪند. بشقاب میوه ام را روی مبل میگذارم و تلفن را برمیدارم.

_ بله؟

_ .

_ مامانـےتویـے؟؟…ڪجایـےشما!خوش گذشته موندگارشدی؟

_ .

_ چراگریه میڪنـے؟؟

_ .

_ نمیفهمم چےمیگیـــــ….

_ .

صدای مادرم درگوشم میپیچد! بابابزرگ…مرد! تمام تنم سرد میشود!

اشڪ چشمهایم را میسوزاند! بابایـے…یاد ڪودڪـے و بازی های دسته جمعـے و شلوغ ڪاری درخانه ی باصفایش!… چقدر زود دیرشد.
حالت تهوع دارم! مانتوی مشڪےام را گوشه ای از اتاق پرت میڪنم و خودم را روی تخت میندازم .

دوماه است ڪه رفته ای بابابزرگ! هنوز رفتنت را باور ندارم! همه چیز تقریبا بعد از چهلمت روال عادی بخودگرفته!

اما من هنوز…
رابطه ام هرروز با فاطمه بیشترشده و بارها خود او مرا دلداری داده.

باانگشت طرح گل پتویم را روی دیوار میڪشم و بغض میڪنم?

چندتقه به در میخورد.

_ ریحان مامان؟!

_ جانم مامان!..بیاتو!

مادرم بایڪ سینـے ڪه رویش یڪ فنجان شکلات داغ و چند تکه کیک که در پیش دستـے چیده شده بود داخل می آید. روی تخت مینشنید و نگاهم میڪند.

_ امروز عڪاسـے چطور بود؟

مینشینم یک برش بزرگ ازکیک را در دهانم میچپانم و شانه بالا میندازم! یعنـے بد نبود!

دست دراز میکند و دسته ای از موهای لخت و مشڪےام را ازروی صورتم کنار میزند.

باتعجب نگاهش میڪنم: چقدیهو احساساتی شدی مامان?

_ اوهوم!دقت نکرده بودم چقدر خانوم شدی!

_ واع…چیزی شده؟!

_ پاشو خودتو جم و جورڪن، خواستگارت منتظره ما زمان بدیم بیاد جلو!.و پشت بندش خندید

کیک به گلویم میپرد به سرفه میفتم و بین سرفه هایم میگویم…

_ چی…چ…چی دارم؟

_ خب حالا خفه نشو هنو چیزی نشده که!

_ مامان مریم تروخداا…من کہ بهتون گفتم فعلاً قصد ندارم

_ بیخود میکنی!پسره خیلیم پسر خوبیه!

_ عخی حتماً یه عمر باهاش زندگی کردی

_ زبون درازیا بچه!

_ خا کی هس این پسر خوشبخت!؟

_ باورت نمیشه…داداش دوستت فاطمه!
باناباوری نگاهش میکنم!

یعنـے درست شنیدم؟

گیج بودم . فقط میدانستم که

منتظرت میمانم.
ادامہ دارد… 

نویسنده این متن:

#میم_سادات-هاشمے

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.